Artist: Taham
آنچه باور داشتم همه دروغ بود
آنچه پنداشتم هم همش دروغ حتما
گفتی پس از شب تیره طلوع
اما همان طلوع جای غروب حتما
مرا رها کن از زندان فکرم
مرا رها کن از زندان فکرم
مرا رها کن از زندان فکرم
مرا رها کن از زندان فکرم
تو عضو روشنی و من کمی تاریک ترم
تو خود رنگین کمونی بعد باریدنم
من توی جنگ با اهریمن و توی تاریکی
تا تو توی نور باشی و خندون ببینمت
آنچه باور داشتی همه دروغ بود
آنچه پنداشتی هم همش دروغ حتما
گفتم پس از شب تیره طلوع
اما همان طلوع جای غروب حتما
توعم رها شو از زندان فکرت
توعم رها شو از زندان فکرت
توعم رها شو از زندان فکرت
توعم رها شو از زندان فکرت
چگونه فارغ ز غوغای جهان باشم
چگونه چشم ببندم به روی این درد
بهاری شکوفه دارم راستش دارم بالا میارم
هی میزنم به خواب خودمو با اینکه این بالا بیدارم
این کابوس بیداری دلمو زده رأیمو دزدید تا بشم ممتنه
حرفمو خوردمو جواب ندادم با خود گفتم به این ک..کشا فحش نده
بزا باشن خوش همه ولی گاهی دلم میخواد رها کنه
زخمام با سکوت خوب نمیشن پ چک نخورده بگو گوش بگیرن
کاش حاجیت بفهمه چجوری عشقو تو سر اینا فرو کنم
نجیب بودم بین این همه فاحشه الان باید از کجا شروع کنم
وطن پرست وطن پرست سکوت حرف از عمل نزن
بفروش خودتو به هر زن اثن که می ارزد قطعا
که می ارزه به چی واسه پول و شهرت هرزه بشید
واسه من که نمی ارزه به هیچ ولی بگو تش دنیات چنده رفیق
بکشم چکشو ولی توی خواب ببین که بشم مثل تو
تو دنبال فرارو دنبال بقا من دنبال جوابم دنبال وقار
زمستون میام دوباره سلام گاهی شاخ بازی توش کاری
آنچه باور داشتیم همه دروغ بود
آنچه پنداشتیم هم همش دروغ حتما
گفتیم پس از شب تیره طلوع
اما همان طلوع جای غروب حتما
ما را رها کن از زندان این فکر
ما را رها کن از زندان این فکر
ما را رها کن از زندان این فکر
ما را رها کن از زندان این فکر
